- دام و دد (مُ دَ)
مرکّب از: دام + دد). به معنی حیوان اهلی و وحشی:
اگر بد کنی چون دد و دام، تو
جدانیستی هم تو از دام و دد.
ناصرخسرو.
چو بر نسبتی راند انگشت خود
بخسبد بر آواز او دام و دد.
نظامی.
که داند که این دخمۀ دام و دد
چه تاریخها دارد از نیک و بد.
نظامی.
شیر مگر تلخ بدان گشت خود
کز پس مرگش نخورد دام و دد.
نظامی.
نیز رجوع به دام در معنی حیوان اهلی و شواهد ذیل لغت مذکور شود
اگر بد کنی چون دد و دام، تو
جدانیستی هم تو از دام و دد.
ناصرخسرو.
چو بر نسبتی راند انگشت خود
بخسبد بر آواز او دام و دد.
نظامی.
که داند که این دخمۀ دام و دد
چه تاریخها دارد از نیک و بد.
نظامی.
شیر مگر تلخ بدان گشت خود
کز پس مرگش نخورد دام و دد.
نظامی.
نیز رجوع به دام در معنی حیوان اهلی و شواهد ذیل لغت مذکور شود
